تخریب چراغ خاموش خانواده های ایرانی توسط ماهواره
وقتی در تاریخ به عقب برمیگردیم البته عقبگردی در همین حوالیه و نچندان دور؛مشاهده می کنیم که در بین فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران از فرهنگ غربی هیچ جایگاهی وجود ندارد و مردم طبق فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی خود زندگی و معاشرت می کردند اما از همان سال ها دشمنان در تلاش بودند تا فرهنگ غربی خود را جایگزین فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی کنند.
از همین رو دشمن تلاش کرد ابتدا ابزار خود را وارد کشور کند تا بعد از طریق این ابزار ها به اهداف خود برسد؛ یکی از این ابزار ها ماهواره می باشد؛ دیش های ماهواره ای در سال های نه چندان دور بین خانواده های ایرانی هیچ جایگاهی نداشت ولی امروز به راحتی می توان دیش های ماهواره ای را بدون کمترین زحمت در پشت بام ها و بالکن های خانه ها رویت کرد.
دیش هایی که با نفوذ در خانه ها و فضای های شخصی افراد از طریق محتوای خود به آرامی در فرهنگ خانواده های ایرانی رسوخ کرده و روز به روز تلاش خود را برای رسیدن به اهداف شوم خود بیشتر می کنند.
این در حالیست که امروز بیش از 150 شبکه ماهواره ای فارسی زبان در دنیا ایجاد شده است که این امر برای پر کردن اوقات فراغت مردم ایران نمی باشد بلکه برای از بین بردن فرهنگ، اعتقاد، دین, عقیده، زمان، پشتکار و... ملت ایران الخصوص جوانان می باشد.
با این وجود طبق آمار کارشناسان 75 درصد طلاق ها در ایران بر اساس عواملی همچون مواد مخدر و ماهواره می باشد، ماهواره ای که بر ضد ارزش های دینی و اسلامی تبلیغ می کند و با محتوای خود به آرامی بر روی افکار و عقیده مخاطبان خود تاثیر می گذارد تا به خاصه خود برسد.
در این بین به برخی از تاثیرات ماهواره اشاره ای کوتاه می کنیم:
الف)اعتقادی
از آن جا که هر انسان به لحاظ ایدئولوژیک دارای یک سری مبانی واعتقاداتی می باشد ورفتار او نیز مطابق با نوع تفکر او به جهان وخداوند هست پس باید از این مرزهای اعتقادی دفاع کرده وآن ها را به نحو احسن بشناسد ومهمترین دشمن در عرصه ی اعتقادات ،شبهات وتلقین های نا درست بوده ودر زمان فعلی این شبهات با رنگ ولعاب زیباتر خود را بروز می دهند .متاسفانه ماهواره در شمار ابزارهایی قرار گرفته که به مرزهای عقیدتی انسان ها خصوصا اسلام وبه ویژه مکتب تشیع حمله ور شده و قصد دارد اساس این مکتب را در هم بریزد البته نا گفته نماند اغراض سیاسی در این مساله بی تاثیر نیست.
ب) فرهنگی واخلاقی
همان طور که می دانید هویت انسانی به فرهنگ وتمدن او بر می گردد وانسانی که دارای فرهنگ وتمدن نباشد دچار بحران هویت گشته واز او یک شخصیت کاملا وابسته ومتکی به دیگران می سازد ودائما چشمش به دیگران بوده تا خود را موبه مو همانند آن ها قرار دهد واین مطلب به ویژه در مورد ملت ایران که دارای فرهنگ کهن واصیل می باشد بسیار خطرناک بوده وتهدیدی بسیاری جدی به شمار می آید واز طرفی قوام جامعه به اخلاق ورعایت اخلاقیت افراد جامعه می باشد و زمانی که انسانیت ،حریم های شخصی ،خانواده و...از بین برود چنین جامعه ای از درون خالی شده وبا تلنگری در هم می ریزد واین مساله در مورد جوانان ونوجوانان مهم تر است ماهواره از طریق پخش فیلم های سکس وغیر اخلاقی که نتیجه ای جز بی بند وباری ،بی حیایی،مشوش شدن ذهن جوان و... ندارد به این مقصد پلید دست پیدا می کند.وبر همین اساس استفاده از برنامه های ماهواره در نظر مراجع حرام اعلام شده است.
ج)سیاسی
از آن جا که دشمنان ما با مساله ی نظامی موفق به پیشبرد اهداف خود مبنی بر تصرف وتسخیر ایران نشدند بر همین اساس از ابزارهایی مانند ماهواره،اینترنت و... کمک گرفته اند ومردم یک کشور را از طریق القا ی شبهات وحرف های غیر واقعی نسبت به نظام دلسرد کرده وانها رابه نوعی به دشمنی با نظام دعوت می کنند واین اقدام از طریق راه های مختلف و در ظاهری بسیار زیبا با اظهار کمک به مردم یک کشور صورت می پذیرد .
این سه دیدگاه جزء اولین هایی می باشد که شبکه های ماهواره ای بر روی آنها تاثیر می گذارد، حال سعی می کنیم برخی از اتفاقات و بلاهایی که ماهواره بر سر خانواده های ایرانی آورده است را برایتان بازگویی کنیم، اتفاقاتی که شاید شما در ذهن خود بگویید ما مثل اینها نمی شویم یا اینها بی جنبه هستند و.... ولی اینگونه نبوده و نیست بلکه شبکه های ماهواره ای بصورت کاملا نرم بر روی ذهن مخاطب خود تاثیر می گذارد.
امید است با مطالعه دقیق این سطور و پی بردن به آثار ویرانگر این ابزار رسانه ای دشمن درون منازل، در تنویر افکار و بازداشتن دیگران از نشستن پای برنامه های شبکه های ماهواره ای بکوشیم.
تماشای ماهواره عامل طلاق یک زوج جوان شد
زن جوان نفس عمیقی کشید و افزود: چند ماه دیگر هم گذشت و منصور روز به روز نسبت به مسائل اعتقادی و تعهدهای زناشویی مان بی تفاوت تر می شد تا این که فهمیدم با زن دیگری نیز ارتباط برقرار کرده است.
تماشای یکی از شبکه های ماهواره ای که فیلم ها و سریال های خانوادگی را پخش می کرد، باعث شد تا آتش به زندگی ام بیفتد و شوهرم را از دست بدهم.
من خودم از همسرم خواستم تا یک دستگاه ماهواره بخرد و تصور می کردم با این وسیله سرگرم خواهم شد، اما اعتراف می کنم که اشتباه کرده ام.
زن جوان در مرکز مشاوره پلیس خراسان رضوی افزود: با ورود ماهواره به زندگی ام، شوهرم در مدت کوتاهی تغییر کرد و توجه بیش از حد او به فیلم هایی که در آن خیانت همسران به همدیگر عادی جلوه داده می شد، آزارم می داد.
من پس از گذشت ۶ ماه از شوهرم خواستم این دستگاه لعنتی را از جلوی چشمانم دور کند ولی او زیر بار نرفت و کم کم به دیدن فیلم های بی محتوا و مبتذل اعتیاد پیدا کرد.
روزی که فهمیدم همسرم با زنی نامحرم ارتباط مخفیانه برقرار کرده است خیلی دلم گرفت و از او به دلیل این کار خطا توضیح خواستم. شاید باورتان نشود مردی که روزهای اول زندگی مان ابراز عشق و علاقه می کرد، خیلی راحت سعی داشت کارهای خودش را مانند آن چه از فیلم های کثیف یاد گرفته بود عادی نشان دهد و حتی به نوعی از حرف هایش متوجه شدم که دنبال هوس بازی و عیاشی است.
تحمل این وضعیت برایم خیلی دشوار بود و دوباره با شوهرم گفت وگو کردم و به او گفتم اگر به راستی قصد ازدواج مجدد داری مردانه حرف دلت را بگو و خودت را گناهکار نکن. اما منصور که شرم و حیا را در وجودش قربانی هوس های شیطانی خود کرده بود، به چشمانم خیره شد و خیلی بی شرمانه مرا با بازیگران چند فیلم شرم آور مقایسه کرد و از تیپ و قیافه ام ایراد گرفت.
شنیدن این حرف ها برایم خیلی شکننده بود و مدتی تحت نظر یک مشاور قرار گرفتم تا اگر ایراد و ضعفی دارم برطرف شود اما افسوس که منصور در بیراهه هوس های خودش سردرگم شده بود و هیچ نتیجه ای نگرفتم. من به پیشنهاد یکی از دوستانم تصمیم گرفتم از شوهرم انتقام بگیرم و با این تفکر احمقانه متاسفانه با پسر جوانی که برای تنظیم و نصب دستگاه ماهواره به خانه ما رفت و آمد می کرد ارتباط برقرار کردم و . . . .
نمی دانم چرا زندگی ام این چنین از هم پاشید و به جایی رسید که دیگر من و منصور راه برگشتی نداریم.
شیطان آرام
شما را به خدا قسمتان می دهم، ماهواره ها را جمع کنید! زندگی ام در حال نابودی است… جوان ۲۵ ساله در حالی این جملات را خطاب به ماموران کلانتری طرقبه می گفت که بغضش ترکیده بود. او در میان های های گریه ادامه داد: زن ۴۵ ساله ای را که به اتهام رابطه و مواد مخدر دستگیر کرده اید مادر زن من است اما همسرم نیز مانند مادرش و به تقلید از فیلم های ماهواره ای زندگی را برای من به جهنمی سوزان تبدیل کرده است دیگر نمی توانم او را با این گونه وضعیت بدحجابی تحمل کنم. دختر محجبه ای که ۳ سال قبل با او ازدواج کردم اکنون مروج بی بند و باری شده است و افکار شیطانی او عذابم می دهد.وقتی با او آشنا شدم مانند من در دانشگاه تحصیل می کرد و دختری با حیا و با حجاب بود اما چون پدرش کارگر ساده ای بود آن ها در یکی از شهرک های حاشیه ای مشهد زندگی می کردند و من به خاطر این که خانواده ام با ازدواج ما مخالفت نکنند، یک واحد آپارتمان ۵۰ متری در یکی از نقاط معروف مشهد برایشان خریدم و بدین ترتیب آن ها به محل جدید اسباب کشی کردند و ما با هم ازدواج کردیم. چند ماه بعد با اصرار مادرزنم و به خاطر این چشم و هم چشمی که همسایگان مجتمع «ماهواره» داشتند آن ها هم متاسفانه دیش ماهواره را پشت بام منزل نصب کردند. مدتی بعد مادرزنم با تبلیغات واهی «لاغری» به کلاس های بدنسازی رفت و از داروهایی که برای لاغری در ماهواره تبلیغ می شد استفاده کرد اما چند ماه از این ماجرا نگذشته بود که متوجه شد به داروهای مذکور معتاد شده است از آن روز به بعد و با راهنمایی یکی از دوستانش که در کلاس های بدنسازی با او آشنا شده بود به مصرف «شیشه» روی آورد و برای تامین مخارج مواد مصرفی اش با فروشنده «شیشه» رابطه داشت و بدین ترتیب پای او به لانه های فساد باز شد که ماموران برای دومین بار او را دستگیر کردند اما در این میان متاسفانه همسر من هم با تاثیرپذیری از فیلم ها و سریال های ماهواره ای دیگر نماز و روزه را کنار گذاشته و به زنی بدحجاب و بی بند و بار تبدیل شده است. در طول دوران نامزدی ۲ بار او را طلاق دادم اما هر بار با دخالت خانواده و بزرگ ترها و همچنین به امید روزی که همسرم متوجه اشتباهاتش شود دوباره با هم ازدواج کردیم و این بار سوم است که برای آخرین بار او را به عقد خودم درآوردم اما باز هم می بینید که وضعیت این زندگی با وجود شیطان آرامی مانند «ماهواره» هیچ تغییری نکرده است. شما را به خدا، این شیطان هایی را که پشت بام «انسانیت» لانه کرده اند جمع کنید! جوان ۲۵ ساله با چشمانی اشکبار این جملات را گفت و کلانتری را ترک کرد تا چاره ای برای زندگی اش بیندیشد.
سخنان پدر خانواده از تخریب ماهواره
اکنون داستان زندگی خانواده ای را ورق می زنیم که از پی آمدهای زیان بار ماهواره در امان نمانده اند و تا سراشیب پرتگاه فنا پیش رفته اند. پدری می گوید: خیلی وقت ها آدمی می ماند که چه کار کند، آن هم در شرایطی که همه نوع فرهنگ به وسیله فن آوری، به طور غیر مستقیم به مغز انسان می کوبد که “انتخاب کن!” من هم به ارزش های فرهنگی خودمان بسنده نکردم و به این فکر افتادم که ماهواره تهیه کنم؛ هر چند از زیان های این مار خوش خط و خال، در رسانه های همگانی چیزهایی شنیده بودم. خلاصه آنتن ماهواره را تهیه کردم و کار ما شب و روز تماشای تلویزیون و کانال های گوناگون ماهواره بود؛ از فیلم های خشن گرفته تا صحنه های مبتذل و شرم آور. در این حال، رفت و آمد دختر بزرگم به خانه ما و تماشای ماهواره، او را نیز وسوسه کرد تا شوهرش را به خرید آنتن وادار سازد. پس از گذشت چند روز اختلافات دختر و دامادم به گوش رسید. معلوم شد که دخترم با تقلید از هنرپیشه ها و خواننده های غربی هر روز در پی مد و لباس و آرایش و خواسته های دیگر است. کار از کار گذشته بود که دخترم خانه اش را به حالت قهر ترک کرد. از سوی دیگر پسر شانزده ساله ام در غیاب من، دوستانش را به دیدن فیلم های ماهواره ای دعوت می کرد. در میان همسایه ها و فامیل انگشت نما و رسوا شده بودم. پسرم هر روز در پی مد و لباس بود و پول می خواست تا خود را به شکل تیپ های مضحک ماهواره ای درآورد. کار به جایی رسید که پسرم رودرروی من ایستاد و احترام پدر و فرزندی را کنار گذاشت. بسیار تندخو، بداخلاق و بی شرم شده بود. دیگر از کنترل من بیرون رفته بود. در این اوضاع و احوال، دعوا و بددهانی و ناسازگاری شبانه روزی من و بچه ها، خانه را به صورت جهنمی سوزان و گردابی مهلک درآورده بود. پس از مدتی پسرم از خانه رفت و تا چند وقت نیامد. به دنبالش رفتم و او را در وضعی اسف بار و آلوده به مواد مخدر یافتم. پسرم به کلی دگرگون شده بود و جوانی اش را بر باد داده بود. آتشی را که با دست خود افروخته بودم، شیره جانم را سوزاند و خاکستر کرد. دیگر پاهایم سست شده بود و از خود بیزار بودم. راهی برای نجات نمی یافتم. یکی از همسایگان که گویا از دور شاهد نابود شدن خانواده ما بود، به دیدنم آمد و پیشنهاد کرد که اول آنتن و وسایل ماهواره را جمع کنم. در اولین فرصت ماهواره را جمع کردم؛ وسیله ای که در خفا و در پس پرده و دور از چشم مردم و قانون در خانه جا داده بودم، چنان جلوه گری کرد که عالم و آدم باخبر شدند. تصمیم به خودسازی و بازسازی کانون خانواده ام گرفتم. از دخترم نیز خواستم که به زندگی اش بازگردد و به آنچه دارد، قانع باشد.به دنبال پسرم رفتم و او را به خانه برگرداندم و زیر بال و پر خود گرفتم. به لطف خدا و اراده خودمان، آفتابی دوباره در زندگی ما طلوع کرد و کانون خانواده ما را دوباره گرمی بخشید.
آری، ماهواره که حامل پیام فرهنگ مبتذل غرب است، اثر ویران کننده ای بر رفتار و پرورش کودکان و نوجوانان و جوانان دارد و بر خانواده هاست که خود را از آثار ویرانگر این پدیده شوم در امان نگه دارند./ح
مطلب شما در سایت کانون وبلاگ نویسان استان قم بازنشر داده شد.
باتشکر
منتظر مطالب بعدی شما هستیم
http://www.canunqom.ir/index.php